یححح

I NEVER ŁØVĒ YOU.....!🚶🏻‍♀
P/³↶

ا/ت ویو

داشت از ترس گریه‌م میگرفت
یه دفه همون آقای جونگ کوک اومد وسط

*جونگ کوک/×

× هی تو چیکار داری به این دختر؟

▪اوههه آقای جونگ کوک این دختر اصلا حواسش به جلوی پاش نیس

×منظورت چیه؟

▪خب...
درواقع اگه من جلوی شما رو نمیگرفتم این دختر با لباس های کثیفش به شما برخورد میکرد....

داشتم از عصبانیت میترکیدم
میخواستم بهش یه حرفی بزنم ولی میترسیدم واقعا منو ببره پیش پلیس
اگه منو ببرن پیش پلیس همه ماجرای قاچاق مواد مخدر جک لو میره!
اگه جک رو بگیرن من مجبور میشم برم یتیم خونه
چون هیچکسیو بجز جک ندارم

یهو اون آقاعه جونگ کوک دستمو گرفت
و روبه بادیگاردش اخم کرد و با لحن خشنی گفت

× بار آخرت باشه که میبینم با این خانم اینجوری صحبت میکنی!.
فهمیدی یا نه؟(با داد)

▪چ....چ...چشم

اون موقع یه حس خیلی عجیبی داشتم
برای اولین بار تو زندگیم یه نفر بهم اهمیت داد
واقعا خشکم زده بود

× خب حالا برو ماشینو حاضر کن که این دختر خانومو برسونیم

به جونگ کوک نگاه کردم
دهنم وا مونده بود نمیدونستم چی بگم

+ خیلی....خیلی ممنون من خودم میتونم برم لازم نیس

×اگه میخوای تحویلت ندم به پلیس باید سوار ماشین شی

+چ...چیییییی؟

×همین که گفتم


تصمیم گرفتم سوار ماشینش شم تا منو برسونه
واقعا نمیخواستم ولی مجبور بودم

▪آقا ماشین حاضره
بفرمائید

× ممنون
بیا بچه جون اول تو برو

بادیگاردش در ماشینو واسم باز کرد
و منم سوار شدم
بعدش جونگ کوک اومد سوار شد
خودمو جمع کردم که بهش برخورد نکنم

×حرکت کن


کوک ویو

یه نگاه کوچیکی به اون دختر انداختم
دیدم که خودشو جمع کرده

× میدونی
من هنوز اسمتو نمیدونم

+اوه‌...اممم
اسم من ا/ت هستش

× منم جونگ کوکم
ظاهرا دیگه منو میشناسی

+اوممممم
تو تلویزیون گروهتونو دیدم
همتون خیلی خفنید

×اوههه
خیلی ممنون
برام سوال شده که تو آرمی هستی؟

+ خب
نه زیاد من آشنایی زیادی با شما ندارم

× عه
خب...
الان با یکی از اعضای بی تی اس آشنا شدی
سوپرایزززز

+(خندیدن)

× چند سالته؟

+ ۱۴ سالمه

× منم ۲۶ سالمه

+ ۱۲ سال اختلاف سنی داریم
چ جالببببب

× آره
برادر یا خواهر داری؟

وقتی این سوالو ازش پرسیدم کمی ناراحت شد
انگار یه چیزی تو خانوادش هست که ناراحتش میکنه
با تاسف جواب داد

+ آره
یه برادر بزرگتر دارم
تقریبا همسن و سال شماست

× چه خوب
پدر و مادرت چند سالشونه؟